مدیریت استراتژیک نیروی انسانی

در این صفحه تحقیقات در اجزای مدیریت نیروی انسانی در سازمان ها می باشد

در این صفحه تحقیقات در اجزای مدیریت نیروی انسانی در سازمان ها می باشد

 

رهبری امام خمینی(س) به گونه ای است که بسیاری نظریه پردازان و صاحب نظران  داخلی و خارجی، به دنبال تبیین تئوریک ماهیت این رهبری و علت تأثیرگذاری عمیق  آن بوده اند. از رایج ترین قالب های تئوریکی که این اندیشمندان برای چنین تبیینی  انتخاب کرده اند، نظریة کاریزمایی ماکس وبر است. متأسفانه بیش تر اندیشمندان داخلی  و خارجی، به ویژه صاحب نظران موافق انقلاب اسلامی، از این قالب تئوریک، برای  تشریح نوع و جنسیت رهبری امام و نحوة تأثیر آن بر مردم سود جسته یا سعی کرده اند  که با بازسازی این نظریه، آن را برای چنین کاربرد و تطبیقی آماده سازند.[2]

 این در حالی است که در نظریة کاریزمایی، به ویژه در تفسیرهای بعدی آن، رهبری  و سلطة کاریزمایی، سلطه ای ضد عقلانی، و منافی کرامت انسانی، بسیج گرا، توده ای،  احساسی، ضد دموکراتیک و مخصوص نظام های جامع القوا (توتالیتر) و فاشیستی  قلمداد شده است.

از آنجا که در عموم تلقی ها، نظریة رهبری کاریزمایی، به عنوان الگویی غیر انسانی،  مشئوم و مغایر با کرامت های انسانی به شمار آمده است، تبریر ساحت امام(ره) از این  شیوة مردودِ رهبری، به گونه ای بسیار روشنگرانه، بر تبیین دقیق جایگاه کرامات انسانی  در شخصیت و شیوه رهبری ایشان دلالت خواهد داشت.

به نظر می رسد که میان شخصیت و شیوة رهبری امام خمینی(ره) با کرامات انسانی  و رعایت آن، مطابقت و تعامل کامل وجود داشته و امام(ره) به عنوان مصداق انسان  کامل، نه رهبری کاریزماتیک، به منتهای حد، مراعی این کرامت ها بوده اند و به همین  دلیل، رهبری ایشان واجد بیشترین تأثیر عمومی گشته است.

گفتار نخست: ایرادات علمی و عملی نظریة رهبری کاریزمایی

 ماکس وبر (1864 - 1920)، اصلی ترین نظریه پرداز تئوری رهبری کاریزماتیک[4] به  شمار می آید. وی در کتاب اقتصاد و جامعه، در مبحث توضیح انواع اقتدار و مشروعیت و تبیین چرایی و چگونگی اطاعت انسان ها، به ارائه این نظریه پرداخته و این الگوی انتزاعی و ذهنی را طرح کرده است.

ناقدان نظریة وبر، این نظریه را موهوم و تا حد افسانه تنزل داده، تعمیم ناپذیری کاریزما از حیث صفات و مصادیق و اختصاص بی دلیل رهبری کاریزماتیک به مردان را از ضعف های علمی آشکار آن به شمار آورده اند و در کنار این نقائص، آشفته سازی و تحریف آرای وبر نیز وجود داشته است. تا جایی که این نظریه توسط مفسران بعدی، همانند تالکوت پارسونز، از مبادی و اصالت خویش منحرف و با تعابیر، معانی و مصادیق متعدد و تا اندازه ای متباین بیان گشته است. این در حالی است که این تعابیر و تفاسیر جدید در اشارات و آثار وبر، وجود خارجی و عینی ندارد و این تفسیرهای پسینی از آثار و نظریة او، موجب آشفتگی بیش تر نظریات وبر و از جمله تئوری کاریزمای وی شده که پیشاپیش از عدم انسجام و بیان جامع و نابسامانی در رنج بوده است؛ افزون بر آنکه جامعه شناسان سیاسی در عصر پیچیده و منظور دولت های جدید امروز، دیگر نقش چندانی برای کاریزما قائل نبوده، به بیهودگی و ناکارایی رهبر کاریزمایی معتقدند. تمام این نقدها از نظریة مزبور، بیانگر فقدانِ صلاحیت این نظریه موهوم و تعمیم ناپذیر، به عنوان شاخص و سنجه ای برای ارزیابی مدل های رهبری و از جمله الگوی رهبری امام خمینی است که این انطباق، از اساس نادرست، توهم زا و موهن است.

گفتار دوم: مقام مرجعیت، خاستگاه و ضامن کرامات انسانی

در طول تاریخ سیاسی اسلام، همواره مذهب تشیع، به واسطه عدالت خواهی و ظلم ستیزی، رهبری بسیاری حرکت ها و جنبش های انقلابی و مردمی را بر عهده داشته است و بدیهی است که بسیاری از روحانیون و رهبران روحانی شیعی نیز به ویژه در یکصد سال اخیر، این گونه جنبش ها را علیه استبداد داخلی، همانند انقلاب مشروطه و علیه استعمار خارجی، همانند نهضت تنباکو، هدایت و فرماندهی کنند. روحانیت و در رأس
آنها مراجع تقلید، معمولاً از طبقات فقیر و محروم جامعه برخاسته و رنج توده های اجتماعی را لمس کرده و با آن بزرگ شده اند.

به طور طبیعی، استقلال مالی از نظام سیاسی و تأمین معاش توسط مردم، به روحانیون شیعی و رهبران آن ها کمک کرده است که بتوانند فارغ از هر گونه نگرانی و دغدغه، فعالیت های سیاسی - مذهبی خود را بر پایة منویات اسلام انقلابی تشیع انجام داده و همواره مدافع کرامات انسانی و پناهگاه مردم و ضامن مصالح آنها در قبال دستگاه های حاکمة مستبد و جائر باشند و بدیهی است که مراجع شیعی با ده ها سال مجاهدت
نفسانی و حیات علمی و ربانی، از چنین جایگاهی برخوردار گردند. بر همین منوال، بر خلاف رهبران کاریزمایی، «مشروعیت رهبری» امام خمینی(ره)، نه فقط به دلیل داشتن صفات صرفاً شخصی، بلکه به دلیل قرار گرفتن در جایگاهی دینی و مرجعی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپرده بودند و اطاعت از وی را بر خود فرض می شمردند، به همین دلیل نیز در همان آغاز نهضت، امام(ره) قابلیت مرجعیت در بسیج آحاد مردم را به اسلام خواهی و مردمی بودن فقهای اسلام نسبت می دهد.[5]

 از دیگر وجوه تمایز رهبری استثنایی و کرامت محور امام خمینی(ره)، با بسیاری رهبران انقلابی یا کاریزمایی جهان، وجه مقبولیت عمومی، همه گیری، و جاذبة عام رهبری ایشان برای کلیه اقشار و گروه ها در نهضت اسلامی[6] بود که این مقبولیت، حتی در مدت کوتاهی به بخش هایی از امت اسلامی و حتی ملل ستمدیده تسرّی یافت. این در حالی است که بسیاری رهبران به اصطلاح انقلابی و کاریزمایی، با انواع شیوه های سرکوب و تهدید، با خلق ها و ملت های خود مواجه شده و مقبولیت آنها را با انواع شیوه های تهدید، تطمیع و تبلیغات عوام فریبانه به دست آوردند. تجربة رژیم های توتالیتری چپ در شوروی سابق و رژیم های توتالیتر راست گرا در آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی، مؤید این ادعاست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۵
رحیم واسع لشکری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی