مدیریت استراتژیک نیروی انسانی

در این صفحه تحقیقات در اجزای مدیریت نیروی انسانی در سازمان ها می باشد

در این صفحه تحقیقات در اجزای مدیریت نیروی انسانی در سازمان ها می باشد

مدیر موفق چه کسی است و مهارت های او چیست

چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۱۱ ق.ظ

: مربی گری ، نقش برجسته مدیران : برجسته ترین نشانه های مربی گری مدیران را می توان در مهارتهای زیر نام برد :  1 – مهارت استعداد یابی : توانایی تشخیص استعدادهای نهفته کارکنان مربیان کارآمد به واسطه تجارب خویش در اداره نیروی انسانی و گونه ای شم حرفه ای کارمند منابع انسانی مستعد و پویا  را از برخی رفتارها و واکنش های آنان در حین کار شناسایی کند.
2 – مهارت صیادی : توانایی جذب و به خدمت گرفتن نیروهای مستعد ، مربی گری مستلزم قدرت شناخت گرایشات و انتظارات افراد مستعد ، توانایی ترسیم آینده ای جذاب و مشوق انگیز برای آنان و از این طریق جذب و به خدمت گرفتن آنها است .
3 -  مهارت راهنمایی : توانایی جهت بخش و هدایت فرد در مسیرهای کوتاه و اثر بخش انجام کار ، این مهارت همزمان مستلزم نفوذ ، انگیزش و هدایت است .
4 – مهارت راهگشایی : توانایی بر طرف نمودن موانع موجود در مسیر رشد و توانمندی فرد و پیشرو اهداف شغلی و سازمانی وی (مهارت تسهیل کنندگی )
5 – مهارت خلاقیت پروری : توانایی تغییر دانش و نگرش افراد در جهت دستیابی به ارزشها و دیدگاه های نو و نیز توانایی تاثیر گذاری بر فرآیند تغییر سازمانی از طریق نوآوری .
6 – مهارت به کارگیری : توانایی استفاده بهینه از دانش و مهارت کارکنان و استفاده مطلوب از قابلیت ها و شایستگی های آنان
برنامه ریزی
در سالهای اخیر توجه روز افزونی نسبت به برنامه ریزی جامع یا استراتژیک بعمل آمده و تنها راه اثر بخشی و کارآمدی مدیران ، در بهره گیری از این شیوه برنامه ریزی جستجو شده است ، نویسندگان و اندیشمندان مدیریت هرکدام تعریف خاصی از این انواع برنامه ریزی ارائه داده اند که شاید بتوان همه ی انها را در این تعریف خلاصه کرد که برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاش های آن برای رسیدن به اهداف و رسالتهای بلند مدت با توجه به امکانات و محدودیتهای  درونی و بیرونی . البته یادآور شد که برنامه ریزی استراتژیک قبل از آنکه یک تکنیک و فن باشد یک نحوه ی تلقی و با وراست که مدیران را به تفکر دراز مدت و آینده نگری و پیش بینی افتهای دور ترغیب می کند . در سازمانی که این باور و اعتقاد وجود نداشته باشد بستر مناسبی برای رشد و نضج برنامه ریزی استراتژیک وجود نخواهد داشت .
برنامه ریزی عملیاتی در سازمان
برنامه ریزی جامع چون چتری بر سازمان و عملیات و اقدامات آن سایه می گسترد و مدیران و مسئولان امور را در انجام فعالیت هایشان هدایت می کند . اما این برنامه ریزی راهنما ،  مدیران و مسئولان رده های پایین سازمان را از وظیفه اصلی شان که برنامه ریزی عملیاتی است بی نیاز نمی سازد . آنان باید با الهام از استراتژیهای تعیین شده و با توجه به اهداف کلی سازمان به برنامه ریزی های عملیاتی از جهات کلی  شباهت بسیار به برنامه ریزی جامع دارد، زیرا در برنامه ریزی عملیاتی هدفهای عملیاتی ، به جای هدفهای کلی قرار می گیرند و نحوه ی نیل به آنها در قالب یک سری عملیات پیش بینی  می گردند . در برنامه ریزی عملیاتی جزئی به صورت برنامه عملیات در می آید و طریق رسیدن به هدف جزء به جزء بیان می گردد. برنامه ریزی عملیاتی را می توان پیش بینی عملیات برای رسیدن به هدفهای معین با توجه به امکانات و محدودیتها و خطوط کلی ترسیم شده در برنامه ریزی جامع تعریف کرد . همانگونه که ملاحضه می شود ، هدف و پیش بینی عملیات برای رسیدن به آن اجزای اصلی در تعریف برنامه ریزی می باشند که اینک به توضیح اجمالی هر یک از آنها می پردازیم .

کنترل و نظارت در سازمان
شاید به جرات بتوان ادعا کرد انجام هیچ فعالیتی در سازمان قرین توفیق نخواهد شد مگر آنکه کنترل های لازم نسبت به آن عمل آمده باشد . به کمک کنترل است که مدیریت نسبت به نحوه ی تحقق هدفها و انجام عملیات آگاهی می یافته و قدرت پیگیری و اصلاح آنها را پیدا می کند . کنترل ابراز کار مدیران در رده های مختلف سازمان از مراتب عالی تا رده های سرپرستی است و لزوم آن را در مراتب مختلف به سادگی می توان احساس کرد . سازمان بدون وجود یک تیم موثر کنترل در تحقق ماموریتهای خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود به درستی استفاده کند . شاید مهمترین مسئله ای که وجود کنترل را ضروری می سازد آن است که پیش بینی ها و برنامه ها عملیاتی در سازمان همواره با درصدی خطا توام است . و برای رفع این خطاها و اصلاح عملیات ، کنترل تنها راه چاره است . محیط متغیر و دگرگون سازمان دلیل دیگری بر ضرورت کنترل است . سازمان برای بقاء خود باید از تغییرات محیطی آگاه شده و  هماهنگی لازم را با انها بعمل آورده و کنترل وسیله این آگاهی است . حصول اطمینان از کیفیت و کمیت کالاها و خدمات که در سازمانهای امروزی است . از آنجایی که فرد جزئی اساسی از سیستم و کنترل در سازمان است بحث هایی که به آنها خواهیم پرداخت حاوی مرز بندی های دقیقی بین کنترل برنامه ها و کنترل افراد در سازمان نبوده و این دو مسئله همراه هم مورد بررسی واقع خواهند شد. 
منابع قدرت در سازمان
روندهای جهانی چون کاهش سطوح سلسله مراتب سازمانی ، واگذاری فعالیت ها به سازمانهای بیرونی و استفاده از کارکنان پاره وقت ، بسیاری از مفاهیم سنتی مدیریت را دچار دگرگونی کرده است . یکی از این مفاهیم مفهوم قدرت در سازمان است . قدرت که در دیدگاه سنتی به معنای داشتن اقتدار بر دیگران به کار می رفت ، اکنون در مفهوم توانایی انجام امورتعریف می شود . از سوی دیگر تسهیل جریان اطلاعات به سطوح پایین سازمان ( ناشی از توسعه روز افزون فناوری اطلاعات ) اهمیت راهبردهای قدرت و اعمال آن در سطوح پایین سازمان را بیش از گذشته آشکار کرده است . به بیان دیگر همزمان ، مفهوم و حیطه ی اعمال قدرت در سازمان دستخوش تغییر گردیده است و از این طریق راهبردهای کسب قدرت سازمانی نیز دگرگون شده است وتن و کامرون از پیشگامان مهارت آموزی مدیران ، پس از بررسی انواع راهبردهای کسب قدرت می گویند : دو عامل اساسی ، قدرت شخص را در سازمان تعیین می کند :
ویژگی های شخصی و ویژگی های شغلی . آنان بر این باورند که اگر مدیران بخواهند پایگاه قدرت نیرومندی را برای خود بنا کنند باید هر دو منبع را به طور کامل پرورش دهند . هر گاه مدیر از جایگاه ارزنده ای در سازمان برخوردار باشد ، اما از مهارتهای شخصی لازم برای استفاده از این مزیت استراتژیک بی بهره باشد ، پتانسیل کامل قدرت ذاتی آن موقعیت برخوردار نخواهد شد . در مقابل شخصی که از نفوذ و اقتدار کافی برخوردار است ، اگر در موقعیتی ضروری ، به کاری بی اهمیت گمارده شود ، نخواهد توانست از پتانسیل کامل خود بهره مند شود از دیدگاه مهمترین منابع قدرت شخصی عبارتند از تخصص ،‌ جذابیت شخصی ،‌تلاش و مشروعیت ، همچنین اساسی ترین منابع قدرت شغلی موارد زیر را در بر می گیرد : مرکزیت – اهمیت شغلی – انعطاف پذیری – چشم گیری و مناسبت شغل
مدیران قدرتمند
فقط آدمهای ساده لوح باور می کنند که همیشه بهترین پیشنهادها انتخاب می شوند ، شایسته ترین کارکنان ترفیع می گیرند و واحدی که استحقاق دارد ، سهم عادلانه ی بودجه اش را دریافت می کند . جملات فوق دیدگاه های دو تن از دانشمندان مدیریت است که در یکی از برجسته ترین آثار خود منتشر نموده اند . آنان در ادامه ی این جملات می نویسند واقعیت آن است که تصمیمات یاد شده تصمیماتی سیاسی  هستند و به شدت تحت تاثیر علائق افراد قدرتمند قراردارند . بنابراین پرسش اساسی آن است          ویژگی های مدیران قدرتمند چیست ؟
به اعتقاد صاحب نظران مهمترین ویژگی های مدیران قدرتمند ( و موثر در پیشبرد اهداف سازمان ) عبارتند از :
* زیر دستانی مستعد و فعال بر می گزینند و آنان را در مشاغل مناسب به کار می گمارند .
* نه تنها شخصاً کارهای بسیاری را به انجام می رسانند ، بلکه اطلاعات و منابع بیشتری در دسترس زیر دستان خود قرار می دهند .
* به نفع کسانی که دچار گرفتاری شده اند ، پا در میانی می کنند .
* قادرند مقامات ما فوق را متقاعد کنند و برای مخارج ناگهانی و خارج از بودجه ، تایید یا مجوز بگیرند
* می توانند مطالبی را در دستور کار جلسات سیاستگذاری بگنجانند یا از دستور کار خارج کنند .
* می توانند با تصمیم گیرندگان ارشد سازمان ارتباطی سریع و مستمر برقرار کنند .
* اطلاعات لازم درباره ی تغییر سیاستها و تصمیمات را به سرعت در یافت می کنند و در مقابل یکی دیگر از صاحبنظران، ویژگی های مدیران نا موفق و ضعیف را در موارد زیر خلاصه می کنند :
* بی توجه به احساسات دیگران ، بهانه گیر و به دنبال مرعوب ساختن سایرین   * سرد ، گوشه گیر و خود پسند
* سوء استفاده کننده از اعتماد دیگران
* فوق العاده جاه طلب ، سیاست کا ر و در تلاش برای ارتقاء مقام
* بسیار وابسته به دیگران
سازمانهای موفق
ساختن برای ماندن = عادت موفقیت آمیز سازمان های آرمان گرا است .
رهبری اثر بخش ، به معنای این است که جنبه ای از سازمان را که متمایز است شناخته  ، و پار برجا نماید ، طوریکه برای همگان روشن و قابل رویت باشد.
هرگز نباید فراموش کرد که خواستن کوشیدن است و اراده گذرگاه عمل .
مدیریت برخورد
کلید موفقیت شناخت خود است
شناخت خود ، سرآغاز بهبود فردی است
کاری که توسط شما انجام شده ، بازتابی است از خود شما ، پس هنرمندانه و شگرف خود را به تصویر بکشید .
رهبری
کشتی را محلی امن تر از ساحل نیست ، اما کشتی برای مخاطرات دریا ساخته شده است و اگر در ساحل بماند کشتی نیست .
* قبول مسولیت ، پذیرفتن چالش است .
* اعمال شما با صدایی بلندتر از گفتارتان سخن می گویند.
* هنگام برانگیختن افراد ، تمرکز بر توانمندیها و نه کاستی ها راه گشاست.
* مدیران برجسته به چهار ویژگی متصف هستند : گزینش درست فرد – تعیین انتظارهایی که از او دارند – انگیزش وی  و فراهم نمودن اسباب رشد او .
* مهمترین سرمایه یک مدیر وقت اوست . پاسخ به این سوال که آیا بیشتر وقت خود را با کارکنان برتر می گذرانید و سعی بر بهبود نقاط ضعف یا تشویق نکات مثبت آنها می کنید ، سرنوشت ساز پیروزی یا شکست شماست .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۱۷
رحیم واسع لشکری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی